اجزای تواترتواتر اصطلاحی در علم اصول فقه و علوم حدیث میباشد. اجزای گوناگون تواتر زیر عنوان «شروط تواتر» مطرح و به دو دسته تقسیم شده است: شروط حصول تواتر، که راجع به گزارشگر است و شروط افاده علم، که راجع به شنونده است. فهرست مندرجات۱.۱ - امور حسی یا مفهومی بودن ۱.۲ - عالم بودن مخبران به خبر ۱.۳ - کمترین تعداد مخبر ۱.۴ - تواتر در طبقات راویان ۱.۵ - اختلاف در مذهب و نسب ۱.۶ - اسلام و ایمان و عدالت ۱.۷ - وجود امام در بین راویان ۲ - شروط افاده علم ۲.۱ - علم نداشتن شنونده به خبر ۲.۲ - نبود شبهه درباره خبر ۳ - موانع پذیرش خبر متواتر ۴ - علم آفرینی متواترات ۵ - نوع علم حاصل از خبر متواتر ۶ - منکران وقوع تواتر ۷ - اقسام خبر متواتر ۷.۱ - مثال برای متواتر لفظی ۷.۲ - مثال برای متواتر معنوی ۸ - متواتر اجمالی ۹ - فرضهای تواتر لفظی و معنوی ۱۰ - شمار احادیث متواتر ۱۱ - آثار پذیرش خبر متواتر ۱۲ - فهرست منابع ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - شروط حصول تواتر۱.۱ - امور حسی یا مفهومی بودننخستین شرط آن است که موضوع گزارش شده امری حسی یا مفهومی مانند شجاعت باشد، که اگر چه مستقیماً به حس در نمیآید، آثار محسوس و مشهود دارد. [۱]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۵۰۳، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۲]
ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۶.
موضوع گزارش شده نباید امری عقلانی یا نظری باشد، زیرا در اینگونه امور احتمال خطا و اشتباه بسیار است و همین از مهمترین وجوه تفاوت اجماع و تواتر است. [۴]
محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۰۹، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۵]
حسینعلی منتظری، نهایة الاصول، ج۱، ص۵۴۰، تقریرات درس آیة اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵.
۱.۲ - عالم بودن مخبران به خبرشرط دومی که برخی لازم دانستهاند آن است که همه مُخبران ، خود به گزارشی که میدهند عالم باشند. [۶]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۴۹۴، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۷]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
از سویی، برخی دیگر بر حصول یقین از مجموع سخن آنها تأکید کردهاند، هر چند در میان مخبران کسانی باشند که از روی گمان آن را نقل کرده باشند. [۹]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
[۱۰]
عبدالهادی فضلی، اصول الحدیث، ج۱، ص۷۶ـ۷۷، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
۱.۳ - کمترین تعداد مخبرشرط سوم، ناظر به کمترین تعداد مخبر برای حصول تواتر است. این شرط مستند است به پارهای وقایع در تاریخ اسلام یا آیاتی از قرآن که در آنها ارقامی (مثلاً ۷۰، ۳۱۳، ۱۲، ۴) ذکر شده است [۱۱]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶ـ۱۷۷، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
اما مقبول عالمان اهل سنّت و امامیه قرار نگرفته و شمارِ مخبران امری نسبی و متناسب با نوع خبر و دیگر ویژگیهای مخبر دانسته شده است. [۱۲]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۴۹۴ـ۴۹۵، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۳]
محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۵۷ـ۲۵۸، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۴]
ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۶.
۱.۴ - تواتر در طبقات راویانشرط چهارم آن است که اگر میان مخبران و شنونده خبر فاصله زمانی و واسطه وجود داشته باشد، باید تمام شرایط لازم در تواتر در همه طبقات راویان رعایت شود. [۱۵]
ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۶.
[۱۶]
ابن صلاح، علوم الحدیث، ج۱، ص۲۶۷، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۱۷]
زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۲، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
۱.۵ - اختلاف در مذهب و نسبعلاوه بر این، شروط دیگری نیز برای مخبران لازم دانسته شده که محل اختلاف است، از جمله پیروی نکردن همه مخبران از مذهب معیّن، اختلاف مخبران از نظر نَسب ، و انتساب نداشتن همه آنها به یک شهر. عموم محققان این شروط را بی وجه دانستهاند. [۱۹]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۹ـ۴۲، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۰]
جعفر بن حسن محقق حلّی، معارج الاصول، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳.
[۲۱]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
[۲۲]
محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ج۱، ص۲۶۸، قم ۱۴۰۴.
در عین حال، وجود این شروط که به نوعی بر ارتباط نداشتن گزارشگران با یکدیگر دلالت میکند، احتمال وجود انگیزه درونی مشترک برای دروغگویی را در مورد آنان ضعیف میسازد و در نتیجه موجب تسریع در حصول تواتر میشود. [۲۳]
محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۱.۶ - اسلام و ایمان و عدالتاسلام و ایمان و عدالت از دیگر شروطی است که به رغم مطرح شدن در برخی از منابع اصول فقه و علم الحدیث ، عموم عالمان متصف بودن گزارشگران احادیث را به آنها لازم نشمردهاند، [۲۴]
محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۴، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲۵]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۰، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۲۶]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
هر چند که گاهی مسلمان بودن از شروط راویِ حدیث متواتر دانسته شده است. [۲۷]
محمد جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۵۲، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
برخی مؤلفان شرط اسلام را از موارد اختلاف نظر بین اصولیان و محدّثان دانستهاند. [۲۸]
عبداللّه مامقانی، ج۱، ص۱۰۹، پانویس ۲، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴.
این سخن، با توجه به آنکه عموم محدّثان نیز شرط مذکور را نپذیرفتهاند، درست به نظر نمیآید، زیرا آنچه موجب حصول تواتر و علم آفرینی آن میشود، فقط شمار زیاد گزارشگران میباشد. البته چون راویان حدیث ــ که گونهای از خبر به معنای لغوی آن است ــ مسلمان بودهاند، عملاً این وصف در آنها وجود داشته است. ۱.۷ - وجود امام در بین راویانغزالی [۲۹]
محمد بن محمد غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۴۰، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
و آمدی (متوفی ۶۳۱) [۳۰]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۱، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
از قول شیعیان نقل کردهاند که وجود معصوم در بین گزارشگران برای تحقق خبر متواتر لازم است.منشأ این گزارش شناخته نیست، ولی در منابع شیعی، چه پیش از غزالی [۳۱]
محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۴، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و چه پس از وی، [۳۲]
جعفر بن حسن محقق حلّی، معارج الاصول، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳.
بر نفی چنین شرطی تأکید شده است.به نظر میرسد اظهار نظر مذکور خطایی است ناشی از خلط نظریه اجماع نزد شیعه امامیه با مفهوم تواتر. [۳۳]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
۲ - شروط افاده علم۲.۱ - علم نداشتن شنونده به خبرشرط اول آن است که شنونده از پیش به خبر یاد شده علم نداشته باشد، چون در این صورت علمی حاصل نمیشود. [۳۴]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۷، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۳۵]
زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۴، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
[۳۷]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۵، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
۲.۲ - نبود شبهه درباره خبرشرط دوم، که ظاهراً پیش از همه، شریف مرتضی علم الهدی آن را مطرح کرده و محققانِ بعدی آن را پذیرفتهاند، آن است که ذهن شنونده از پیش در برابر مضمون خبر موضع منفی یا شبههای در ذهن نداشته باشد. [۳۸]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۴۹۱ـ۴۹۲، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۳۹]
محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۴، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۰]
زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۴، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
[۴۱]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۵۴۲۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
۳ - موانع پذیرش خبر متواترابتلا به وسواس ذهنی از یکسو و خلاف عادت و اعتقاد و عاطفه بودنِ خبر برای شنونده از سوی دیگر، امور دیگریاند که مانع پذیرفتن خبر متواتر و دست کم موجب کُند شدن روند حصول یقین میشوند. [۴۲]
محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۳ـ۳۳۴، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۴ - علم آفرینی متواتراتعلم آفرینی متواترات ، از نظر همه اصولیان و محدّثان، به تبع اهل منطق ، مسلّم است و به تعبیر شیخ طوسی ، [۴۳]
محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۴۳، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
شکورزی نسبت به حصول علم از طریق خبر متواتر مانند شکورزی سوفسطائیان در باره عالَم است [۴۴]
محمد بن محمد غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
[۴۵]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
ازینرو، کمتر به بحث در باره آن پرداخته و صرفاً از ضروری یا اکتسابی بودن این یقین سخن گفتهاند.در این میان، محمدباقر صدر (شهادت در فروردین ۱۳۵۹) به تحلیل دقیق یقین آوری متواترات پرداخته و این امر را، بر پایه بحث احتمالات و در نتیجه استقراء ، توضیح داده است. ایشان بر اساس نظریه ابداعی خود (توالُدِ ذاتی) علم آفرینی خبر متواتر را اثبات کرده است. [۴۶]
محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۲۹ـ۳۳۱، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۴۷]
عبدالکریم سروش، «مبانی منطقی استقراء از نظر آیت اللّه صدر»، ج۱، ص۱۲ـ۴۳، نشر دانش، سال ۳، ش ۳ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۲).
۵ - نوع علم حاصل از خبر متواتردر باره ضروری یا اکتسابی بودن علم حاصل از متواترات، قول مشهور نزد علمای منطق آن است که علم حاصل از خبر متواتر، از امور یقینی (الواجبُ قبولُها) و بنا بر این، غیر اکتسابی است، هر چند در تحقق آن برخی مقدمات حسی (مثلاً شنیدن خبر) لازم است. [۴۸]
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، ج۱، ص۳۴۵ـ۳۴۶، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۴۹]
محمود شهابی، رهبر خرد، ج۱، ص۲۵۵، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۵۰]
محمود شهابی، رهبر خرد، ج۱، ص۲۵۷ـ۲۵۸، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش.
[۵۱]
محمود شهابی، رهبر خرد، ج۱، ص۲۶۵، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش.
در عین حال، برخی عالمان اصول فقه این علم را به اعتبار مقدمات آن، کسبی تلقی کردهاند، برخی دیگر نسبت به ضروری یا کسبی بودن آن نظر ندادهاند، عدهای هم بین اخبار متواتر در باره شهرها و مکانها و آنچه در باب معجزات است، با توجه به تفاوت رویکرد مردم به آن، تفاوت قائل شدهاند. [۵۲]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۴۸۱، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۳]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۳۰ـ۳۵، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۵۴]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۲، ص۴۲۲۴۲۴، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
در باره امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن از جهت دیگری نیز بحث شده است. ۶ - منکران وقوع تواترشریف مرتضی علم الهدی [۵۵]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، ج۱، ص۴۸۱، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش.
با ارجاع به اصحاب ملل و نحل، عدهای از هندوان را تحت عنوان « سَمَنیه » منکر وقوع تواتر و علم آفرینی آن خوانده و مؤلفان سپسین، سخن او را در این باب تکرار کردهاند، گاه نیز این نظر را به براهمه نسبت داده و گاه هر دو اسم را آوردهاند [۵۶]
ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۰۶.
[۵۷]
محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، ج۱، ص۲۳۹، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۸]
محمد بن محمد غزالی، المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۱۳۲، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
[۵۹]
جعفر بن حسن محقق حلّی، معارج الاصول، ج۱، ص۱۳۸، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳.
(برای اشکالات وارد بر امکان وقوع تواتر و علم آفرینی آن و پاسخهای اصولیان به آنها به این منابع رجوع کنید [۶۰]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۲۶ـ۳۰، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۶۱]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱۴۲۲، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
).۷ - اقسام خبر متواتربیشتر مؤلفان، خبر متواتر را به دو گونه لفظی و معنوی تقسیم کردهاند. در متواتر لفظی ، گزارشگران مضمونی را در قالب یک لفظ گزارش میدهند، اما در متواتر معنوی یک مضمون در قالب تعبیرات مشابه با الفاظ مختلف بیان میشود. ۷.۱ - مثال برای متواتر لفظیبرای متواتر لفظی، به گزارشهای یکسان در باره اقوامِ پیشین و شهرهای دور (برای مناقشه میرزای قمی نسبت به این مثال به این منبع رجوع کنید [۶۲]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۱، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
) و به گزارش افراد بسیار از یک زلزله و در احادیث ، به حدیث «انّماالاعمالُ بالنّیاتِ» [۶۳]
نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۰۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
و بخشی از حدیث غدیر و حدیث ثقلین مثال زدهاند.۷.۲ - مثال برای متواتر معنویمثال متواتر معنوی نیز گزارشهای فراوان از بخشندگی حاتم طائی و شجاعت حضرت علی علیهالسلام است [۶۴]
ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۰۶.
[۶۵]
زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۶، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
(به میرزای قمی رجوع کنید [۶۶]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
که در باره این دو مثال تأمل کرده است).این توضیح نیز ضروری است که خبر متواترِ معنوی گاه از یک واقعه (مثلاً گزارشهای زیاد از جنگاوری امام علی علیهالسلام در غزوه بدر یا اُحد) و گاه از چند واقعه (مثلاً روایتهای زیاد در باره شجاعت امام علی در غزوههای متعدد) است و در هر دو صورت دلالت مجموعه این اخبار بر معنای مشترک، به یکی از دو گونه تضمنی و التزامی است. [۶۷]
علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، جزء ۲، ص۴۳، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۶۹]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۲۶۴۲۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
[۷۰]
حسینعلی منتظری، نهایة الاصول، ج۱، ص۴۸۷، تقریرات درس آیة اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵.
[۷۱]
جعفر سبحانی، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایة، ج۱، ص۳۱ـ۳۴، قم ۱۴۱۲.
۸ - متواتر اجمالیدر منابع متأخر اصول فقه امامیه، اصطلاح متواتر اجمالی مطرح شده است. ظاهراً مبتکر این اصطلاح، فقیه و اصولی نامور، آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹)، است. این اصطلاح در منابع حدیث شناسی اهل سنّت به کار نرفته است. [۷۲]
محمد جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۵۱، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
[۷۳]
نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۰۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
مراد از این تعبیر آن است که گاه مجموعهای از اخبار آحاد روایت میشود که با در نظر گرفتن شرایط مختلف، برای مراجعان، علم اجمالی ایجاد میکند که به طور عادی همه آنها نباید دروغ باشد؛ به عبارت دیگر، قطعاً برخی از این اخبار به همان صورت صادر شده است. [۷۴]
محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، حاشیة کتاب فرائدالاصول، ج۱، ص۷۰، قم: مکتبة بصیرتی، (بی تا).
آخوند خراسانی در کتاب کفایة الاصول نیز همین اصطلاح را به کار برده و در اثبات حجیت خبر واحد به آن استدلال کرده است، گر چه نسبت به این مثال او مناقشه کردهاند. [۷۷]
محمدجعفر مروج، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، ج۴، ص۴۲۶، نجف ۱۳۸۸، چاپ افست قم ۱۴۰۳ـ۱۴۱۱.
محمدباقر صدر [۷۸]
محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۳۵ـ۳۳۸، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
در تبیین این قسم از خبر متواتر توضیحات سودمندی داده است.۹ - فرضهای تواتر لفظی و معنویمیرزای قمی [۷۹]
ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج ۱، ص ۴۲۶۴۲۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
به مناسبت بحث از متواتر معنوی، به ارائه فرضهای مختلف در باره تواتر لفظی و معنوی پرداخته است.به نظر میرسد برخی از این فرضها (مثلاً فرض سوم و پنجم) بر اصطلاح متواتر اجمالی قابل تطبیق است. حائری اصفهانی [۸۰]
محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، ج۱، ص۲۶۸، قم ۱۴۰۴.
نیز به مثالهای میرزای قمی اشاره و در باره متواتر نامیدن برخی از آنها مناقشه کرده است.در واقع، کاربرد واژه تواتر برای آن قسم از اخبار که آخوند خراسانی مطرح کرده، کاربردی مجازی است؛ گرچه توجه به آن در مباحث فقهی بسیار سودمند است (در باره تقسیم متواتر به تفصیلی و اجمالی به این منبع رجوع کنید [۸۱]
حسینعلی منتظری، نهایة الاصول، ج۱، ص۴۸۷، تقریرات درس آیة اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵.
).۱۰ - شمار احادیث متواترشمار احادیث متواتر لفظی را بسیار اندک و حتی گاه منحصر به یک نمونه، اما تعداد متواترات معنوی و شمار متواترات اجمالی (در فقه) را بسیار دانستهاند. [۸۲]
ابن صلاح، علوم الحدیث، ج۱، ص۲۶۸ـ۲۶۹، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۸۳]
ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ج۱، ص۳۱، چاپ محیی الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۸۴]
حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، ج۱، ص۹۹ـ۱۰۱، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳).
[۸۵]
نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۰۶ـ۴۰۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
برخی علما تعداد متواترات را بسیار دانستهاند [۸۶]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۸ـ۱۷۹، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
[۸۷]
حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، ج۱، ص۹۸، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳).
[۸۸]
صبحی صالح، علوم الحدیث، ج۱، ص۱۴۹، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
ولی گویا مرادشان از تواتر، انتساب کتب حاوی احادیث به صاحبان آنها بوده است، در این صورت تواتر در طبقات قبل از صاحب کتاب، وجود ندارد. [۸۹]
حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، ج۱، ص۱۰۱، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳).
[۹۰]
صبحی صالح، علوم الحدیث، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۰، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
به نظر میرسد اکثر روایات موجود در کتابهایی که موضوع آنها جمع متواترات است [۹۱]
نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۴۰۷ـ۴۰۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
در تمام طبقات متواتر نیست [۹۲]
حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، ج۱، ص۹۸، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳).
و مؤلفان آنها نیز به این نکته عنایت داشتهاند.سیوطی ، که خود یکی از اولین گردآورندگان این احادیث است، دقیقاً بر همین مبنا عمل کرده است. [۹۳]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۹، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
۱۱ - آثار پذیرش خبر متواترپیامد رجالی و فقه الحدیثی پذیرش اخبار متواتر در این است که در حدیث متواتر ، بر خلاف دیگر روایات، ویژگیهای راوی، از جمله ضعف او، مانع از پذیرش آن نمیشود و بنا بر این ضعف سند برخی از روایات متواتر اعتبار آنها را مخدوش نمیکند. [۹۴]
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۱۷۶، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
[۹۵]
محمد جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۵۱، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲.
[۹۶]
حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، ج۱، ص۱۰۱، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳).
[۹۷]
صبحی صالح، علوم الحدیث، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
۱۲ - فهرست منابع(۱) محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، حاشیه کتاب فرائدالاصول، قم: مکتبة بصیرتی، (بی تا). (۲) محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، کفایة الاصول، قم ۱۴۱۷. (۳) علی بن محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، چاپ سید جمیلی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۴) ابن جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، چاپ محیی الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۵) ابن شهیدثانی، معالم الدین و ملاذالمجتهدین، تهران ۱۳۷۸. (۶) ابن صلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۷) ابن فارس. (۸) ابن منظور، لسان العرب. (۹) ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، اللمع فی اصول الفقه، بیروت ۱۴۰۶. (۱۰) احمد بن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵. (۱۱) عبداللّه بن محمد تونی، الوافیة فی اصول الفقه، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم ۱۴۱۵. (۱۲) محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، قم ۱۴۰۴. (۱۳) احمد بن علی خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۱۴) محمد خوانساری، منطق صوری، تهران ۱۳۶۱ ش. (۱۵) ابوالقاسم خوئی، اجودالتقریرات، تقریرات درس آیة اللّه نائینی، قم ۱۴۱۰. (۱۶) جعفر سبحانی، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایة، قم ۱۴۱۲. (۱۷) عبدالکریم سروش، «مبانی منطقی استقراء از نظر آیت اللّه صدر»، نشر دانش، سال ۳، ش ۳ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۲). (۱۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶. (۱۹) محمد بن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش). (۲۰) محمود شهابی، رهبر خرد، قسمت منطقیات، تهران ۱۳۴۰ ش. (۲۱) زین الدین بن علی شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸. (۲۲) صبحی صالح، علوم الحدیث، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹. (۲۳) حسن صدر، نهایة الدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزه للبهائی، چاپ ماجدغرباوی، (قم، ۱۴۱۳). (۲۴) محمد بن حسن طوسی، عدة الاصول، چاپ محمد مهدی نجف، قم ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۵) نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۲۶) علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۷) محمد بن محمد غزالی، المستصفی من علم الاصول، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش. (۲۸) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۲۹) عبدالهادی فضلی، اصول الحدیث، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۳۰) محمد جمال الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۲۲. (۳۱) عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴. (۳۲) جعفر بن حسن محقق حلّی، معارج الاصول، چاپ محمدحسین رضوی، قم ۱۴۰۳. (۳۳) محمدجعفر مروج، منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، نجف ۱۳۸۸، چاپ افست قم ۱۴۰۳ـ۱۴۱۱. (۳۴) محمدرضا مظفر، اصول الفقه، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، (بی تا). (۳۵) محمدرضا مظفر، المنطق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۳۶) حسینعلی منتظری، نهایة الاصول، تقریرات درس آیة اللّه بروجردی، قم ۱۴۱۵. (۳۷) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸. (۳۸) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، کتاب اساس الاقتباس، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۱ ش. (۳۹) محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛ ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تواتر»، شماره۳۹۸۰. |